فیلم The Machinist ماشینچی
داستان فیلم ماشین کار
رزنیک، کارگری ماشین چی است که در یک کارخانه مونتاژ مشغول است. او در حالی که دستش را در حمام آپارتمانش می شوید، با تعجب به چهره خود نگاه میکند و متوجه یادداشتی میشود که بر دیوار حمام چسبانده شده است: “تو کی هستی؟”
درباره فیلم ماشین کار
فیلم ماشین کار به کارگردانی برد اندرسون در سال 2004 ساخته شده است. این فیلم محصول کشور آمریکا و در ژانر خانوادگی و اجتماعی میباشد. در این فیلم کریستین بیل، جنیفر جیسن لی، جان شاریان , آتینا سانچز گیخون به هنرمندی پرداختهاند.
“ماشینکار” داستان مکانیکی است که بیماری روحی و بی خوابی او منجر به تصادف شدید در محل کار می شود. پس از اخراج ، دچار پارانویا و روان پریشی شد. “ماشینیست” در کالیفرنیا فیلمبرداری شد ، اما به طور کامل در بارسلون اسپانیا فیلمبرداری شد.
ترور رزنیک مکانیک است که در یک فروشگاه مونتاژ کار می کند. وقتی دستشویی را در حمام آپارتمانش می شست ، متوجه یادداشتی می شود که روی دیوار حمام چسبانده شده است: “تو کیستی؟” ترور یک سال است که نمی تواند بخوابد و کارهای روزانه او محدود به گذراندن وقت در کارگاه ، گذراندن وقت با روسپی به نام استیو و صحبت با ماری ، پیشخدمت در کافه فرودگاه است.
ترور به خانه برمی گردد و دستان خود را می شویند و دوباره با یک یادداشت مواجه می شود که می پرسد: “توکی هستی؟” ترور پاسخ می دهد: می دانم توکی هستی؟ او سپس به خاطر می آورد که سال گذشته هنگام رانندگی با یک پونتیاک قرمز رنگ به نیکلاس برخورد کرد و از محل فرار کرد. ترور یادداشت یخچال را تکمیل می کند: KILLER. ترور به همراه ایوان به کلانتری می رود و تسلیم می شود.
بررسی فیلم:
در The Machinist تقریباً همه رویدادها از دریچه ذهن یک فرد مشاهده می شوند ، به همین دلیل است که کل فیلم ، مانند ذهن Trevor ، آشفته ، تکه تکه و تاریک است. در نتیجه ، من و Trevor سعی می کنیم معما را در مقابل Trevor حل کنیم. پازلی که از یک سو در زندگی اسرارآمیز ترور شکل گرفت و از سوی دیگر با یادداشت های اسرار آمیز به نمادی عینی تبدیل شد.
در Machinist ، با حذف چگونگی به دست آوردن جنایت و عامل آن از مجموعه اطلاعاتی که به بیننده داده می شود و ارائه تدریجی اطلاعات به سبک یک رمان پلیسی ، بیننده در تعلیق طولانی قرار می گیرد که تقریباً تا آخرین صحنه های فیلم ادامه می یابد. فیلم
ترور در کتاب «ماشینیست» از روان پریشی رنج می برد ، نه برای این که مرتکب جنایت شود ، بلکه از پذیرفتن آنچه اتفاق افتاده اجتناب می کند. ترور سعی می کند پس از حادثه ای که منجر به مرگ نیکلاس شد ، حادثه را فراموش کند. فراموشی به حقیقت می پیوندد ، اما زندگی ترور تغییر می کند. او از بی خوابی رنج می برد و در عین حال به تدریج چهره خود را ضعیف کرده و تغییر می دهد و به انسانی منزوی و غیر طبیعی تبدیل می شود.
مثل یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی ، ترور فکر می کند که همه اطرافیان او علیه او نقشه می کشند و سرانجام ، در ناامیدی ، ایوان را می کشد تا نیکلاس را نجات دهد. در سریال ، ترور پس از انداختن جسد ایوان به دریا دوباره با ایوان ملاقات می کند و آنها با هم به خانه برمی گردند. ترور قطعات پازل را کنار هم قرار می دهد. در نهایت ، ترور سوالی را مطرح می کند که از ابتدای فیلم تکرار شده است – “تو کیستی؟” او جواب داد. ترور متوجه می شود که ایوان بخشی از وجود اوست که نه می میرد و نه فراموش می شود و این قسمت از وجود اوست که او را مجبور به اعتراف می کند.
جزئیات دیگری در فیلم وجود دارد که منطقی است و نقش موثری در تفسیر نهایی فیلم دارد. به عنوان مثال ، Trevor اغلب دستان خود را با وسواس فکری و عملی شستشو می دهد و اغلب به جای صابون از مواد شوینده استفاده می کند. تکرار این عمل در فیلم باعث می شود بیننده متوجه شود که مشکلی در روح ترور وجود دارد. به نظر می رسد که او می خواهد دستان خود را از خاک پاک کند ، اما خاک در او ریشه دارد یا این واقعیت که هر بار که Trevor به ساعت نگاه می کند ، ساعت 1:30 را نشان می دهد و تکرار این صحنه در برخی مواقع توجه بیننده را به خود جلب می کند. او تمرکز کرد: “ساعت حادثه.”