فیلم های روانشناسی
فیلم Gone Girl دختر گمشده
داستان این کتاب و فیلم در مورد مردیست که همسرش را در پنجمین سالگرد ازدواجشان گم می کند اما تمام انگشت ها بسمت او نشانه می رود بطوریکه لقب قاتل زنان به وی داده می شود…
درباره فیلم دختر ناپدید شده
فیلم دختر ناپدید شده به کارگردانی دیوید فینچر در سال 2014 ساخته شده است. این فیلم محصول کشور آمریکا و در ژانر اکشن و هیجان انگیز میباشد. در این فیلم بن افلک، رزمند پایک، نیل پاتریک هریس، تایلر پری، کری کان، کیم دیکنز , پاتریک فوگیت به هنرمندی پرداختهاند.
نقد فیلم Gone Girl
فینچر در جدیدترین فیلم خود ، دختری که رفت ، پس از دو فیلم آخر خود ، “دختری با خالکوبی اژدها” و “شبکه اجتماعی” ، دوباره به یک تریلر جنایی روی آورد. این فیلم 88 از 100 را بر اساس 249 نقد در وب سایت Raton Tomitoz و 79 از 100 بر اساس 49 بررسی از وب سایت Metacritic ، از نظر منتقدان ، و 8.3 امتیاز از دیدگاه کاربران در وب سایت IMDB (200،000 کاربر) موقعیت بالاتری نسبت به دختری با خالکوبی اژدها پیدا کرد ، اما باعث تحسین کمتر شبکه اجتماعی شد! برای بسیاری از مخاطبانش این سوال وجود داشت که چرا فینچر باید به طور قابل توجهی از فضای اضطراب ، هیجان و تنش که در آثار او ، از جمله Seven و Zodiac ، در رسانه های اجتماعی مشهود بود فاصله بگیرد. بیایید به شباهت های آثار این کارگردان ، که حتی در شبکه اجتماعی وجود دارد ، توجه کنیم. شخصیت های فیلم های فینچر مانند جان دو در فیلم Seven درگیر درگیری ، گرفتاری و نفرت از جامعه انسانی اطراف خود هستند و همه به نوعی این نفرت را نشان می دهند. به عنوان مثال ، در کنراد ون اورتون (شان پن) ، که سابقه بیماری روانی دارد ، برادرش را درگیر یک بازی بزرگ می کند تا دوباره متولد شود (شاید همانطور که جان دو می خواست گناهکاران را در زادگاهش بکشد). دوباره بده) این به باشگاه بوکس ختم می شود و تایلر داردن ، ابر مرد نیچه ، اصلاحات را خود ارضایی می داند و خواستار پایان کامل زندگی مدرن است ، تنها با فروپاشی کامل جامعه ای که به این شکل زندگی می کند. شباهت شبکه اجتماعی با این آثار وجود یک شخصیت اجتماعی حذف شده از جامعه به عنوان “زاکربرگ” در فیلم است ، که همچنین با نبوغ و کارگردانی خود به عملکرد جامعه واکنش مثبت نشان می دهد و انگیزه دارد تا به خلق او برسد یک شبکه اجتماعی مجازی برای معشوقه اش به نام “فیس بوک” ، که باید به بهبود سازنده روابط اجتماعی بین مردم کمک کند. اما در هر صورت ، شخصیت اصلی فیلم در شبکه اجتماعی و سوژه ای که باید ارتباط بین فرد و جامعه را بیان کند در مقایسه با دیگر آثار خود بسیار سرد و بی احساس هستند به طوری که تعلیقی که فینچر باید در فیلم ایجاد کند مقابل آثار او اما باید گفت که این هیجان و تنش در آخرین تریلر او ، دختری که رفت ، رنگ و بوی هفت و نیم را دوباره به دست می آورد. البته ، همانطور که برخی منتقدان می گویند ، از جمله آنتونی لین (نیویورکر): “فیلمی مانند یک علامت زودیاک یقه را بر نمی دارد” ، فینچر نتوانست مانند این دو اثر مخاطب را در قلب داستان غوطه ور کند. این شرایطی را ایجاد کرد که مخاطب به طور کامل دغدغه او را بر عهده بگیرد. دلبستگی کارگردان به رمان گیلیان فلین باعث شد او نتواند از مهارت ها و تسلط بی نظیر خود در به تصویر کشیدن کار و سلسله مراتب پلیس جنایی و قوه قضاییه آمریکا استفاده کند. حضور پلیس پس از قتل دیزی کالینز فقط یک خیال بود تا امی پس از قتل به خانه بازگردد و آب را تکان ندهد ، در حالی که بیننده فکر می کرد پلیس باید آشکارا به داستان جعلی او شک کند. همچنین ، اگرچه بن افلک انتخاب خوبی برای بازی در نقش نیک به نظر می رسید ، برخلاف روزامند پایک در نقش امی ، در هیچ کجای داستان و حتی در زمان نقاط عطف فیلم تغییر محسوسی در رفتار و واکنش های او مشاهده نمی شود. ما نمی بینیم و حالت سرد و بی حوصله اش ، درست مثل ابتدای فیلم ، که هیچ رازی فاش نشد ، تا پایان فیلم ادامه داشت. در ابتدای فیلم با یک ازدواج آشنا و رویایی روبرو می شویم. دختری باهوش و زیبا که با شهرت ، دارای تواضع دلپذیر و پسری زیرک با ویژگی های جذاب کاری است ، هر دو در حرفه روزنامه نگاری مشترک هستند. ازدواج سرشار از عشق و علاقه که هرگز نباید زندگی یک زوج معمولی می بود ، کم کم با از دست دادن منابع مالی امی ، بیکاری آنها ، مهاجرت آنها به میسوری و تبدیل شدن نیک به یک مرد سرد و تنبل. هیچ انگیزه ای برای خوشحال کردن همسرش نداشت ، سرد شد و در نتیجه ما با خیانت ، رفتار بد و بی تفاوتی کامل به ایمی روبرو شدیم. پس از تصمیم امی برای انتقام ، برای بقیه فیلم و تقریباً تا زمانی که او به خانه بازگردد ، تصویری از ایمی را می بینیم که برخلاف نیمه اول فیلم ، او را به عنوان روانپریش جانی نشان می دهد ، که در انجام این کار ابایی ندارد. برای رسیدن به هدفت.. به آرامی جالب است ، هنگامی که بدون هیچ اتفاق خاصی به خانه می آیید و وقتی هنوز فکر می کنید امی دیوانه خودش است ، در چند جلسه ساده و شنیدن صحبت های امی (مخصوصاً وقتی برای مصاحبه برای اخبار آماده هستید و نیک او قصد دارد فاش کند) کل راز و خلاص شدن از شر امی (کم کم) که سعی می کرد نیمه اول فیلم را به خاطر بسپارد و ما ، مانند نیک ، احساس می کنیم که در این رابطه ، ازدواج و رویدادهایی که “شریک جنایت” هستند.
لطفا امتیاز دهید